سلام !
شعر مردان آهنين كه در موردش پرسيده بودي اينه :
وقتي كه از چشماي تو ، رخصت بارون ميگيرم
قطره به قطره جون ميدم
كوهو رو دوشم ميذارم
از نفست جون ميگيرم
تكيه به آسمون ميدم
باتو من آزادم ، چون فولادم اي مولا
شوقت برمي خيزد از فريادم اي مولا ...